English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4495 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imagery sortie U پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
imagery U عکاسی هوایی
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
bombardment photography U عکاسی از بمباران هوایی
sortie plot U شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
coverage diagram U دیاگرام منطقه پوشش
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
spectrozonal photography U عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
air curtain U پوشش هوایی
air cover U پوشش هوایی
close aboard U پوشش هوایی نزدیک
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
mission request U درخواست اجرای ماموریت هوایی
side overlap U پوشش جانبی عکس هوایی
covertrace U منطقه عمومی پوشش شناسایی هوایی
lateral gain U پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
charting U دیاگرام
charts U دیاگرام
track diagram U دیاگرام خط
charted U دیاگرام
diagrams U دیاگرام
diagram U دیاگرام
chart U دیاگرام
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
advisory area U منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی
connecting diagram U دیاگرام اتصال
scatter diagram U دیاگرام پراکنش
connection diagram U دیاگرام اتصال
load diagram U دیاگرام بار
deployment diagram U دیاگرام گسترش
illustrative digram U دیاگرام مصور
indicator diagram U دیاگرام نشاندهنده
expansion diaphragm U دیاگرام انبساط
circuit diagram U دیاگرام مداری
illustrative digram U دیاگرام توضیحی
heyland diagram U دیاگرام هایلند
loading diagram U دیاگرام بارگیری
block diagram U بلوک دیاگرام
equilibrium diagram U دیاگرام تعادل
fig. U مخفف دیاگرام
safety diagram U دیاگرام تامین
connection diagram U دیاگرام مداری
smoke blanket U پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی
intercept point U نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
diagrams U دیاگرام نمودار تصویر
microphone diagram U ممبران یا دیاگرام میکروفن
diagram U شکل راهنما دیاگرام
diagram U دیاگرام نمودار تصویر
diagrams U شکل راهنما دیاگرام
rectangular giagram U دیاگرام مستطیل شکل
circuit diagram U دیاگرام مسیر جریان
field bistribution diagram U دیاگرام پخش میدان
inclination diagram U دیاگرام میل توپ
shape of the moment diagram U شکل دیاگرام خمشی
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
shear and moment diagram U دیاگرام نیروی برشی و لنگرخمشی
heyland diagram U دیاگرام دایرهای ماشین اسنکرون
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
boat diagram U دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
electronic U روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
effectiveness clock U دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
photogeny U عکاسی
photography U عکاسی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
kodak U دوربین عکاسی
facsimiles U عکاسی رادیویی
flash U فلاش عکاسی
facsimile U عکاسی رادیویی
photographic strip U باند عکاسی
photographic strip U نوار عکاسی
photoionization U یونش عکاسی
shutterbug U عاشق عکاسی
photographic U وابسته به عکاسی
brownies U یکجوردوربین عکاسی
photographic scale U مقیاس عکاسی
photographic fixing U ثبوت عکاسی
flashlight U لامپ عکاسی
flashlights U لامپ عکاسی
photochromy U عکاسی رنگی
film U فیلم عکاسی
photography U لوازم عکاسی
phototelegraphy U عکاسی رادیویی
radiophoto U عکاسی رادیویی
photographic accessories U لوازم عکاسی
photographic chemistry U شیمی عکاسی
heliochrome U عکاسی رنگی
aerial photography U عکاسی هوائی
telephoto U عکاسی رادیویی
dark room U تاریکخانه عکاسی
telephotography U عکاسی رادیویی
faxes U عکاسی رادیویی
wirephoto U عکاسی رادیویی
faxed U عکاسی رادیویی
flashes U فلاش عکاسی
brownie U یکجوردوربین عکاسی
flashed U فلاش عکاسی
fax U عکاسی رادیویی
faxing U عکاسی رادیویی
line of collimation U خط محور عکاسی
filmed U فیلم عکاسی
flash photography U عکاسی شب بابرق
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
fixer U دوای ثبوت عکاسی
(iris) diaphragm U دیافراگم [دوربین عکاسی]
Dont move . Hold it. Keep stI'll. U بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
isocentre U خط المرکزین دوربین عکاسی
flash bulb U فلاش دوربین عکاسی
safelight U چراغ تاریکخانه عکاسی
flash lamp U لامپ پر نور عکاسی
vidicon U لوله دوربین عکاسی
photoflash U فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
photographically U از روی علم عکاسی
telephotography U عکاسی از راه دور
cameras U دوربین یا جعبه عکاسی
dicing photography U عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
camera دوربین یا جعبه عکاسی
thermal imagery U عکاسی مادون قرمز
iris U دیافراگم [دوربین عکاسی]
filmstrip U فیلم عکاسی 53 میلمتری
exposure scale U جدول پرتوگیری [عکاسی]
camera nadir U محورلولایی دوربین عکاسی
image format U اندازه فیلم عکاسی
image format U اندازه شیشه عکاسی
heliocheomy U عکاسی بارنگ طبیعی
negative photo plane U افق شیشه عکاسی
to print out U چاپ کردن در عکاسی
camera axis U محور دوربین عکاسی
fan cameras U دوربینهای عکاسی منظرهای
Recent search history Forum search
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1where is capital of iran
1اصلاح ترجمه
1اجزای تشکیل دهنده سازمان
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com